وبلاگ پیام شاهد نوشت:

حضور دانش آموزان بسیجی دبیرستان پسرانه شاهد در تشیع جنازه شهدای گمنام....

به روایت تصویر :

 پدرجان آرام باش پسرت خواهد امد...

 با اطمینان میگفت پسرم اومده یکی از اینا پسر منه

  آروم وقرار نداشت..

 پاهاش درد میکرد ولی تا اخر مسیر اومد

 تصویر پسرش را در دست گرفته بود و گریه میکرد

 گفتم پدر لحظه ای بنشین واستراحت کن گفت نه نمیتونم پسرم اومده

 باید به استقبالش روم وتا اخرین لحظه همراش باشم

 خوشحال بود واشک شوق میریخت

  حال وهوایی داشت که هیچ وقت نمیتونم اون حالش رو درک کنم...

 آری انتظار سخت است و ما هیچ گاه نمی توانیم مادران شهدا را درک کنیم...

 جز اینکه پدر شویم و فرزندمان شهید شود اونم شهیدی که جنازشو حتی ندیدی وقبری نداره!!!

وبلاگ پیام شاهد در جدیدترین مطلب خود نوشت:

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ 95 ﺳﺎﻟﺶ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﻓﻮﻕ ﺗﺨﺼﺺ ﻗﺮﻧﯿﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﮔﻤﻨﺎﻡ
ﺑﺮﻭ، ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪﺗﺎﺑﻮﺗﺶﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﺯﯾﺮﺍ ﻣﺎ ﺍﺭﺍﻣﻨﻪ ﺭﺳﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ .
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺧﻞﺗﺎﺑﻮﺕ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ .